بازرگان:تاجر-کسی مه کالایی را از شهری به شهر دیگر برای فروش می برد
غلام:خدمتکار(مرد خدمتگزار)
سوغاتی:هدیه ای که از سفر برای دوستان می آورند-ارمغان-ره آورد
گران بها:گران قیمت-ارزشمند
خطه:سرزمین
مشتاق:دارای شوق و اشتیاق
قضا:سر نوشت-آنچه خدا خواهد
حبس:زندان
پیغام:پیام
پی درپی:پشت سر هم
شگفت زده:متعجب
شاد کام:خوش حال
ارمغان:هدیه
کنیزک:خدمتکار زن
خواجه:سرور
همتا:مانند
بوی برد:خبر دار شد
پند:نصیحت